نی‌ نی سایت

خاطرات عاشقانه بارداری: خلاصه تجربیات نی نی سایتی‌ها (16 مورد)

دوران بارداری، سفری پر از فراز و نشیب، شادی و اضطراب، و البته سرشار از لحظات ناب عاشقانه است. در این دوران، ارتباط بین مادر و جنین شکل می‌گیرد و حسی بی‌نظیر در وجود زن جوانه می‌زند. در این پست، خلاصه‌ای از تجربیات کاربران نی نی سایت را در مورد لحظات عاشقانه بارداری جمع‌آوری کرده‌ایم.

این تجربیات، دریچه‌ای به دنیای احساسی مادران باردار است و می‌تواند برای مادران جدید، الهام‌بخش و دلگرم‌کننده باشد.

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • حس اولین تکان‌های جنین: لحظه‌ای که احساس می‌کنی موجودی زنده در درون تو در حال رشد است.
  • گوش دادن به صدای قلب جنین: تپش‌های کوچک قلبش، سمفونی عشق را در وجودت می‌نوازد.
  • خرید لباس‌های کوچک و رنگارنگ برای نوزاد: تجسم آینده و دنیای شیرینی که در انتظارش هستید.
  • انتخاب اسم برای فرزند: با هر اسمی که انتخاب می‌کنی، حس تعلق‌خاطر و عشقت بیشتر می‌شود.
  • آماده کردن اتاق نوزاد: چیدن گهواره، آویزان کردن عروسک‌ها، و پر کردن فضا با انرژی مثبت.
  • حرف زدن با جنین: زمزمه‌های عاشقانه و قصه‌هایی که برایش تعریف می‌کنی، رابطه‌تان را مستحکم‌تر می‌کند.
  • ماساژ دادن شکم توسط همسر: لحظاتی آرامش‌بخش و سرشار از محبت که تنش‌ها را دور می‌کند.
  • دیدن عکس‌های سونوگرافی: تماشای چهره‌ی کوچکش در مانیتور، قلبت را لبریز از عشق می‌کند.
  • خواندن کتاب‌های بارداری و نوزاد: افزایش آگاهی و آمادگی برای مادر شدن.
  • دریافت هدیه و تبریک از طرف دوستان و خانواده: احساس حمایت و خوشحالی از اینکه مورد توجه هستید.
  • حضور در کلاس‌های آمادگی زایمان: آشنایی با مادران دیگر و تبادل تجربیات.
  • تهیه سیسمونی: با هر خریدی، ذوق و شوق مادرانه‌ات بیشتر می‌شود.
  • حس نزدیکی بیشتر به همسر: در این دوران، همدلی و همراهی بین زوجین افزایش می‌یابد.
  • دعا کردن برای سلامتی نوزاد: خالصانه‌ترین و زیباترین دعاهای مادرانه.
  • انتظار برای دیدن روی ماه فرزند: روزشماری برای لحظه‌ی دیدار.
  • تصور آینده‌ی فرزند: رویاپردازی در مورد آینده‌ی روشن و موفقیت‌های او.

اینها تنها گوشه‌ای از تجربیات عاشقانه دوران بارداری بودند. هر مادری، تجربه‌ی منحصر به فرد خود را دارد.




خاطرات عاشقانه بارداری: خلاصه تجربیات نی نی سایت

خاطرات عاشقانه بارداری: خلاصه تجربیات نی نی سایت

1. ویار و دلتنگی‌های عجیب و غریب

خیلی از خانم‌ها توی نی نی سایت از ویارهای عجیب و غریبشون گفتن. مثلا یه نفر میگفت دلش می‌خواسته خیارشور رو با نوتلا بخوره! یکی دیگه میگفت فقط بوی خاک بارون‌خورده آرومش میکرده. یکی از جالب‌ترین خاطرات این بود که یه خانم میگفت دلش برای صدای سشوار شوهرش تنگ میشده وقتی سر کار بوده! حس میکنم بارداری آدمو خیلی احساساتی میکنه. یه خانمی نوشته بود که وقتی ویارش شروع شد، دیگه نتونست بوی عطر شوهرشو تحمل کنه. بیچاره شوهرش!یکی دیگه میگفت که فقط میتونسته بوی بنزین رو تحمل کنه و همش میرفته پمپ بنزین!یه مامان دیگه نوشته بود که ویارش به یخ بود! روزی چندتا قالب یخ میخورد. یه کاربر دیگه میگفت که فقط میتونسته لواشک بخوره و دیگه از هیچی لذت نمیبرده. یکی دیگه میگفت ویارش به سیب زمینی سرخ کرده با سس زیاد بوده.

2. لگدهای فرشته کوچولو

اولین لگدهای جنین یکی از شیرین‌ترین لحظات بارداریه. خیلی‌ها توی نی نی سایت از این لحظه به عنوان یه معجزه یاد کردن. یه خانم نوشته بود که وقتی اولین لگد رو حس کرده، یهو اشک شوق از چشماش سرازیر شده. انگار یه ارتباط مستقیم با بچه‌اش برقرار کرده. یه مامان دیگه میگفت که شوهرش دستشو گذاشته بوده روی شکمش که لگد بچه رو حس کنه، خیلی لحظه قشنگی بوده. یکی دیگه میگفت که بعد از یه روز سخت کاری، وقتی لگد بچه رو حس میکرده، تمام خستگیش از بین میرفته. یه کاربر نوشته بود که بچه اش عادت داشته شب ها موقع خواب لگد بزنه و اونو بیدار کنه. یه خانم دیگه میگفت که وقتی با بچه اش حرف میزده، اونم با لگد جوابشو میداده. یکی دیگه میگفت که وقتی برای بچه اش آهنگ میذاشته، اون شروع میکرده به رقصیدن توی شکمش!

3. خریدهای سیسمونی با ذوق فراوان

خرید سیسمونی یکی از لذت‌بخش‌ترین قسمت‌های بارداریه. توی نی نی سایت خیلی‌ها از ذوق و شوقشون برای خرید لباس‌های کوچولو و اسباب بازی‌های رنگارنگ گفتن. یه مامان نوشته بود که تمام مغازه‌های سیسمونی رو زیر و رو کرده تا بهترین و قشنگ‌ترین وسایل رو برای بچه‌اش بخره. یه خانم دیگه میگفت که با دوستاش یه گروه تشکیل دادن و با هم میرفتن خرید سیسمونی و کلی ایده از هم میگرفتن. یکی دیگه میگفت که تمام لباس‌های بچه‌اش رو خودش بافته و خیلی بهشون افتخار میکنه. یه کاربر نوشته بود که تمام سیسمونی بچه اش رو دست دوم خریده و تونسته کلی پول صرفه جویی کنه. یه خانم دیگه میگفت که شوهرش توی خرید سیسمونی خیلی کمکش کرده و سلیقه خوبی داشته. یکی دیگه میگفت که خرید سیسمونی باعث شده احساس کنه که واقعا داره مادر میشه.

4. اسم انتخاب کردن با وسواس

انتخاب اسم برای بچه یکی از مهم‌ترین تصمیماتیه که پدر و مادرها باید بگیرن. توی نی نی سایت خیلی‌ها از وسواس و حساسیتشون برای انتخاب اسم گفتن. یه مامان نوشته بود که ماه‌ها دنبال اسم گشته و بالاخره یه اسم خاص و قشنگ پیدا کرده که به دلش نشسته. یه خانم دیگه میگفت که با شوهرش سر اسم بچه کلی بحث کردن و آخرش با یه توافق به یه اسم مشترک رسیدن. یکی دیگه میگفت که اسم بچه‌اش رو از روی اسم یه شخصیت تاریخی انتخاب کرده که خیلی بهش علاقه داشته. یه کاربر نوشته بود که اسم بچه اش رو بر اساس فال انتخاب کرده. یه خانم دیگه میگفت که اسم بچه اش رو به یاد مادر بزرگش انتخاب کرده. یکی دیگه میگفت که اسم بچه اش رو با مشورت بقیه اعضای خانواده انتخاب کرده.

5. ترس و نگرانی‌های شبانه

بارداری با یه عالمه ترس و نگرانی همراهه. خیلی‌ها توی نی نی سایت از ترسشون برای سلامتی بچه و زایمان گفتن. یه مامان نوشته بود که شبا از ترس اینکه اتفاقی برای بچه‌اش بیفته، خوابش نمیبرده. یه خانم دیگه میگفت که از زایمان طبیعی خیلی میترسیده و مدام کابوس میدیده. یکی دیگه میگفت که با خوندن تجربه‌های زایمان بقیه، ترسش بیشتر میشده. یه کاربر نوشته بود که با صحبت کردن با دکترش، تونسته ترس و نگرانی هاشو کم کنه. یه خانم دیگه میگفت که با انجام مدیتیشن و یوگا، تونسته آرامش خودشو حفظ کنه. یکی دیگه میگفت که با خوندن کتاب های مربوط به بارداری، اطلاعاتشو بالا برده و ترسش کم شده.

6. محبت‌های همسر و خانواده

حمایت و محبت همسر و خانواده توی دوران بارداری خیلی مهمه. خیلی‌ها توی نی نی سایت از محبت‌های همسر و خانوادشون گفتن. یه مامان نوشته بود که شوهرش توی این دوران خیلی بهش کمک میکرده و تمام کارای خونه رو انجام میداده. یه خانم دیگه میگفت که مادرش هر روز بهش سر میزده و ازش مراقبت میکرده. یکی دیگه میگفت که خواهرش براش غذا میپخته و به خونه اش میبرده. یه کاربر نوشته بود که پدر و مادرشوهرش خیلی بهش احترام میذاشتن و ازش مراقبت میکردن. یه خانم دیگه میگفت که همسرش براش هدیه های کوچیک میخریده و اونو خوشحال میکرده. یکی دیگه میگفت که همسرش همیشه بهش میگفته که چقدر زیبا شده و این خیلی بهش انرژی میداده.

7. عکس‌های یادگاری شکم برآمده

عکس گرفتن از شکم برآمده یکی از کارهای رایج توی دوران بارداریه. خیلی‌ها توی نی نی سایت از عکس‌های یادگاریشون گفتن. یه مامان نوشته بود که هر ماه از شکمش عکس میگرفته و یه آلبوم درست کرده. یه خانم دیگه میگفت که با شوهرش عکس‌های خلاقانه میگرفتن و کلی با هم میخندیدن. یکی دیگه میگفت که عکس‌های بارداریش رو توی شبکه‌های اجتماعی به اشتراک میذاشته و کلی کامنت مثبت میگرفته. یه کاربر نوشته بود که از دوست عکاسش خواسته بود که ازش عکس‌های حرفه‌ای بگیره. یه خانم دیگه میگفت که با لباس‌های رنگارنگ از خودش عکس میگرفته و کلی خوشحال میشده. یکی دیگه میگفت که با فتوشاپ روی عکس هاش طرح های فانتزی می انداخته.

8. کلاس‌های آمادگی زایمان و دوستان جدید

شرکت توی کلاس‌های آمادگی زایمان یه فرصت خوب برای یادگیری و آشنا شدن با مادران دیگه است.خیلی‌ها توی نی نی سایت از تجربه‌شون توی این کلاس‌ها گفتن.یه مامان نوشته بود که توی کلاس‌های آمادگی زایمان کلی اطلاعات مفید یاد گرفته و با دوستای جدید آشنا شده.یه خانم دیگه میگفت که با دوستاش توی کلاس قرار گذاشتن و بعد از زایمان هم با هم در ارتباط هستن.یکی دیگه میگفت که مربی کلاس خیلی مهربون بوده و به تمام سوالاتشون با حوصله جواب میداده.یه کاربر نوشته بود که با شرکت توی این کلاس ها، ترسش از زایمان خیلی کم شده.

یه خانم دیگه میگفت که توی این کلاس ها، تمرینات تنفسی و ورزشی رو یاد گرفته که بهش کمک کرده زایمان راحت تری داشته باشه.

یکی دیگه میگفت که توی این کلاس ها، درباره شیردهی و مراقبت از نوزاد هم اطلاعات کسب کرده.

9. خواب‌های عجیب و غریب

بارداری باعث میشه خواب‌های عجیب و غریبی ببینیم. خیلی‌ها توی نی نی سایت از خواب‌های خنده‌دار و ترسناکشون گفتن. یه مامان نوشته بود که خواب دیده بوده بچه‌اش یه سوسک بزرگ شده و داره ازش فرار میکنه!یه خانم دیگه میگفت که خواب دیده بوده داره با یه دایناسور غذا میخوره!یکی دیگه میگفت که خواب دیده بوده داره توی یه جنگل پر از لباس‌های بچه‌گانه گم میشه. یه کاربر نوشته بود که هر شب خواب میدیده داره زایمان میکنه و خیلی استرس میگرفته. یه خانم دیگه میگفت که خواب میدیده بچه اش داره باهاش حرف میزنه و بهش میگه چه اسمی براش انتخاب کنه. یکی دیگه میگفت که خواب میدیده داره از نوزادش در برابر یه هیولا محافظت میکنه.

10. هوس‌های غذایی نیمه شب

هوس‌های غذایی نیمه شب یکی دیگه از اتفاقات رایج توی دوران بارداریه. خیلی‌ها توی نی نی سایت از هوس‌های غیرمنتظره‌شون گفتن. یه مامان نوشته بود که یه شب ساعت ۳ نصف شب هوس آش رشته کرده و شوهرش مجبور شده براش آش بخره!یه خانم دیگه میگفت که یه شب هوس ترشی لیته کرده و شوهرش براش از شهر دیگه ترشی آورده!یکی دیگه میگفت که یه شب هوس هندوانه کرده و شوهرش توی زمستون براش هندوانه پیدا کرده!یه کاربر نوشته بود که هوس ته دیگ سیب زمینی با ماست فراوون کرده بوده و شوهرش براش درست کرده. یه خانم دیگه میگفت که هوس کله پاچه کرده بوده و شوهرش براش تهیه کرده. یکی دیگه میگفت که هوس پیتزا با آناناس کرده بوده و شوهرش براش درست کرده.

11. مهمانی‌های خداحافظی با مجردی

برخی از خانم‌ها قبل از زایمان، مهمانی‌های خداحافظی با مجردی می‌گیرند. توی نی نی سایت بعضی‌ها از تجربه‌های جالبشون توی این مهمونی‌ها گفتن. یه مامان نوشته بود که دوستاش براش یه مهمونی سوپرایزی گرفته بودن و کلی خوشحال شده بود. یه خانم دیگه میگفت که با دوستاش به یه سفر کوتاه رفتن و آخرین روزهای مجردیشون رو جشن گرفتن. یکی دیگه میگفت که یه مهمونی کوچیک توی خونه‌اش گرفته و با دوستاش خاطرات گذشته رو مرور کردن. یه کاربر نوشته بود که دوستاش براش کیک بارداری خریده بودن و روش نوشته بودن “خداحافظ مجردی”. یه خانم دیگه میگفت که توی مهمونیش، دوستاش براش هدیه‌های کوچیک خریده بودن و کلی ذوق کرده بود. یکی دیگه میگفت که با دوستاش یه فیلم کمدی دیدن و کلی خندیدن.

12. دل‌نگرانی‌های مربوط به وزن و ظاهر

تغییرات وزن و ظاهر توی دوران بارداری طبیعیه، اما خیلی از خانم‌ها نگران این تغییرات هستن. توی نی نی سایت خیلی‌ها از دل‌نگرانی‌هاشون گفتن. یه مامان نوشته بود که نگران بوده بعد از زایمان نتونه به وزن قبلیش برگرده. یه خانم دیگه میگفت که از دیدن ترک‌های پوستی روی شکمش ناراحت بوده. یکی دیگه میگفت که نگران بوده بعد از زایمان دیگه نتونه لباس‌های مورد علاقه‌اش رو بپوشه. یه کاربر نوشته بود که با ورزش و تغذیه مناسب، سعی میکرده وزنش رو کنترل کنه. یه خانم دیگه میگفت که با مراقبت از پوستش، سعی میکرده از ایجاد ترک‌های پوستی جلوگیری کنه. یکی دیگه میگفت که به خودش میگفته این تغییرات برای یه هدف بزرگتره و نباید نگران باشه.

13. انتخاب بیمارستان و دکتر مناسب

انتخاب بیمارستان و دکتر مناسب برای زایمان خیلی مهمه. توی نی نی سایت خیلی‌ها از تجربه‌هاشون توی این زمینه گفتن. یه مامان نوشته بود که ماه‌ها تحقیق کرده تا بهترین بیمارستان و دکتر رو برای زایمانش پیدا کنه. یه خانم دیگه میگفت که از تجربه‌های دوستاش استفاده کرده و یه دکتر خوب پیدا کرده. یکی دیگه میگفت که قبل از انتخاب دکتر، چند بار باهاش ملاقات کرده تا از انتخابش مطمئن بشه. یه کاربر نوشته بود که به نظرات بقیه توی نی نی سایت اعتماد کرده و یه دکتر خوب پیدا کرده. یه خانم دیگه میگفت که بیمه اش یه سری بیمارستان های خاص رو پوشش میداده و اون مجبور بوده از بین اونها انتخاب کنه. یکی دیگه میگفت که نزدیکی بیمارستان به خونه اش براش خیلی مهم بوده.

14. آماده کردن ساک بیمارستان با دقت

آماده کردن ساک بیمارستان یکی از کارهاییه که باید قبل از زایمان انجام بشه.خیلی‌ها توی نی نی سایت از دقت و وسواسشون توی این کار گفتن.یه مامان نوشته بود که یه لیست از تمام وسایلی که نیاز داشته تهیه کرده و با دقت همه رو توی ساک گذاشته.یه خانم دیگه میگفت که از تجربه‌های بقیه توی نی نی سایت استفاده کرده و وسایل مورد نیازش رو تهیه کرده.یکی دیگه میگفت که چند روز قبل از زایمان، ساکش رو آماده کرده تا دیگه استرس نداشته باشه.یه کاربر نوشته بود که هم وسایل خودش و هم وسایل بچه اش رو توی ساک جداگانه گذاشته.

یه خانم دیگه میگفت که علاوه بر وسایل ضروری، یه سری وسایل سرگرم کننده هم توی ساکش گذاشته بوده تا توی بیمارستان حوصله اش سر نره.

یکی دیگه میگفت که حتما یه بالش کوچیک و یه پتوی نرم توی ساکش گذاشته بوده تا توی بیمارستان راحت تر باشه.

15. لحظه دیدار با فرشته کوچولو

لحظه دیدار با نوزاد، یکی از قشنگ‌ترین و به یادماندنی‌ترین لحظات زندگیه. خیلی‌ها توی نی نی سایت از احساسات وصف‌ناپذیرشون توی این لحظه گفتن. یه مامان نوشته بود که وقتی بچه‌اش رو برای اولین بار بغل کرده، حس کرده تمام دنیا رو بهش دادن. یه خانم دیگه میگفت که وقتی چهره بچه‌اش رو دیده، یهو تمام دردها و سختی‌های بارداری رو فراموش کرده. یکی دیگه میگفت که وقتی صدای گریه بچه‌اش رو شنیده، یهو اشک شوق از چشماش سرازیر شده. یه کاربر نوشته بود که وقتی بچه‌اش رو توی آغوشش گرفته، حس کرده یه ارتباط عمیق و ناگسستنی باهاش برقرار کرده. یه خانم دیگه میگفت که اون لحظه، زیباترین و کامل‌ترین لحظه زندگیش بوده. یکی دیگه میگفت که وقتی بچه‌اش رو دیده، فهمیده که تمام سختی‌ها ارزشش رو داشته.

16. روزهای اول مادری و چالش‌های شیرین

روزهای اول مادری پر از چالش‌های شیرینه.خیلی‌ها توی نی نی سایت از تجربه‌هاشون توی این روزها گفتن.یه مامان نوشته بود که روزهای اول خیلی خسته بوده، اما با دیدن لبخند بچه‌اش تمام خستگیش از بین میرفته.یه خانم دیگه میگفت که روزهای اول شیردهی براش سخت بوده، اما با کمک مشاور شیردهی تونسته مشکلش رو حل کنه.یکی دیگه میگفت که روزهای اول خیلی نگران بوده که نتونه از بچه‌اش به درستی مراقبت کنه، اما کم کم یاد گرفته.یه کاربر نوشته بود که روزهای اول خیلی دلش برای خوابیدن راحت تنگ شده بوده، اما با برنامه‌ریزی تونسته کمی استراحت کنه.

یه خانم دیگه میگفت که روزهای اول خیلی احساس تنهایی میکرده، اما با صحبت کردن با دوستاش تونسته از این حس رها بشه.

یکی دیگه میگفت که روزهای اول خیلی از کمک همسرش خوشحال بوده و احساس میکرده یه تیم قوی هستن.

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. تشخیص لحظه اولین تکان های جنین یکی از نقاط عطف بارداری محسوب می شود که در بسیاری موارد بین هفته های ۱۶ تا ۲۵ اتفاق می افتد. در مورد شخص خودم این تجربه در هفته ۱۹ رخ داد که ابتدا شبیه بال زدن پروانه احساس شد و به تدریج واضح تر گردید. مشاهده سونوگرافی چهاربعدی نیز می تواند تصاویر باورنکردنی از حرکات جنین در رحم ارائه دهد که از نظر علمی بسیار ارزشمند است.

    بررسی صداهای محیطی توسط جنین از ماه های پایانی بارداری شروع می شود و این موضوع در تحقیقات اخیر تایید شده است. آزمایشات نشان می دهد جنین قادر به تشخیص صدای مادر از سایر صداها بوده و ضربان قلبش در پاسخ به آن تغییر می کند. این پدیده نمونه جالبی از پیوند عصبی شکل گرفته بین مادر و جنین محسوب می شود.

    تغییرات هورمونی دوران بارداری موجب بروز واکنش های غیرمنتظره به بوها می گردد که با عملکرد سیستم لیمبیک در ارتباط است. در یک مطالعه مشخص شد بیش از ۷۰ درصد زنان باردار تغییرات محسوسی در تحمل بویایی نشان می دهند که معمولاً پس از سه ماهه اول کاهش می یابد.

    آماده سازی روانی برای زایمان نیز از موضوعات قابل توجه این دوران است که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار می گیرد. تمرینات تنفسی و روش های کاهش استرس می تواند مدت زمان زایمان را تا ۳۰ درصد کاهش دهد. خواندن مطالعی مشابه در همین سایت در خصوص روش های نوین زایمان طبیعی اطلاعات بسیار ارزشمندی در این زمینه ارائه می کند.

  2. وقتی حامله بودم دلم می خواست همش دستم روی شکمم باشه حس می کردم بچه می فهمه و آروم می شه. اولش ترسیده بودم از زایمان ولی هر بار که صدای قلبش رو می شنیدم می گفتم می ارزه. تو ماه های آخر هر بار که لواشک می خوردم یکدفعه هیجان زده می شد انگار بچه هم هوس کرده. شبا قبل خواب با شکمم حرف می زدم و حس می کردم جوابم رو با لگد میده. اون موقع ها یه جورایی همه چیز رو با بچه تقسیم می کردم حتی بستنی خوردن رو هم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا