چرا بعضیها در روابط عاشقانه بیشتر از دیگران آسیب میبینند؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا برخی از افراد در روابط عاطفی خود مدام دچار شکست و آسیب میشوند، در حالی که دیگران به نظر میرسد که به راحتی از پس چالشهای این روابط برمیآیند؟ پاسخ به این سوال پیچیده است و عوامل متعددی در آن دخیل هستند. در این پست وبلاگ، به بررسی 17 نکته میپردازیم که میتوانند توضیح دهند چرا برخی افراد در روابط عاشقانه آسیبپذیرتر هستند:
احساسات منفی میتواند منجر به انفجارهای ناگهانی و آسیبزا شود.
مشکلات در حل تعارض:
ناتوانی در حل تعارض به شیوهای سالم و سازنده میتواند منجر به اختلافات مکرر و جدایی شود.سوء مصرف مواد:
سوء مصرف مواد مخدر یا الکل میتواند قضاوت را مختل کند و منجر به رفتارهای مخرب در روابط شود.اختلالات روانی:
برخی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال شخصیت مرزی میتوانند بر توانایی فرد در برقراری روابط سالم تاثیر بگذارند.عدم خودآگاهی:
عدم آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود و نحوه تاثیر رفتارها بر دیگران، میتواند منجر به تکرار اشتباهات در روابط شود.انتخاب روابط ناسالم به عنوان تنها گزینه:
گاهی اوقات، افراد به دلیل ترس از تنهایی یا باورهای نادرست، در روابط ناسالم باقی میمانند.شناسایی این عوامل و تلاش برای تغییر الگوهای ناسالم، گامی مهم در جهت ایجاد روابط سالمتر و رضایتبخشتر است. مشاوره با یک متخصص میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد.
چرا برخی در روابط عاشقانه بیشتر آسیب میبینند؟
1. الگوهای دلبستگی ناایمن
تجربیات کودکی و نحوه تعامل با والدین یا مراقبان، نوع دلبستگی ما را شکل میدهد.دلبستگی ناایمن (اضطرابی، اجتنابی، یا آشفته) میتواند باعث شود افراد در روابط بزرگسالی آسیبپذیرتر باشند و بیشتر احساس ناامنی، ترس از طرد شدن یا مشکل در اعتماد کنند.افرادی با دلبستگی ناایمن ممکن است به دنبال تایید مداوم باشند، بیش از حد وابسته شوند، یا از صمیمیت دوری کنند، که این رفتارها میتواند منجر به درگیری و نارضایتی در رابطه شود.این افراد به دلیل عدم احساس امنیت در کودکی، در روابط خود به دنبال جبران آن کمبودها هستند که این خود میتواند آسیب پذیریشان را افزایش دهد.
در نتیجه، کوچکترین نشانه از عدم توجه یا علاقه از طرف مقابل میتواند آنها را به شدت آزار دهد.
آگاهی از سبک دلبستگی خود و تلاش برای تغییر الگوهای ناایمن، گامی مهم در بهبود روابط و کاهش آسیبپذیری است.مشاوره و رواندرمانی میتواند در این زمینه بسیار موثر باشد.
2. عزت نفس پایین
عزت نفس پایین باعث میشود فرد خود را لایق عشق و احترام نداند.این باور میتواند منجر به پذیرش رفتارهای نامناسب از طرف مقابل و تحمل شرایطی شود که برای سلامت روان مخرب است.افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است به دلیل ترس از تنها ماندن، در روابط نامناسب باقی بمانند و به خود آسیب بزنند.آنها همچنین ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید دیگران باشند و خود را با استانداردهای غیرواقعی مقایسه کنند، که این امر باعث افزایش احساس ناامنی و اضطراب در رابطه میشود.این افراد به احتمال زیاد مورد سوء استفاده عاطفی و حتی جسمی قرار میگیرند زیرا فکر میکنند مستحق رفتار بهتری نیستند.
بهبود عزت نفس از طریق خودآگاهی، پذیرش خود، و تمرینهای مثبتاندیشی میتواند به کاهش آسیبپذیری در روابط کمک کند.
درمانگر میتواند به این افراد کمک کند تا ارزشهای خود را بشناسند و برای آنها ارزش قائل شوند.
3. سابقه روابط ناموفق
تجارب تلخ گذشته، اثرات عمیقی بر روابط بعدی میگذارند. فرد ممکن است به دلیل خاطرات دردناک، به سختی بتواند به کسی اعتماد کند یا دوباره عاشق شود. ترس از تکرار اشتباهات گذشته میتواند باعث شود فرد بیش از حد محتاط شود و از صمیمیت و تعهد دوری کند. این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه به دنبال الگوهای مشابه در روابط جدید باشند و در نتیجه، دوباره در موقعیتهای مشابه قرار گیرند. پردازش احساسات مربوط به روابط گذشته، بخشیدن خود و دیگران، و یادگیری از اشتباهات میتواند به بهبود روابط آینده کمک کند. گاهی اوقات، نیاز است که به خود فرصت دهید تا کاملا از یک رابطه قبلی جدا شوید قبل از اینکه وارد رابطه جدیدی شوید.
4. عدم مهارتهای ارتباطی موثر
برقراری ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم است. افرادی که نمیتوانند به طور واضح و با صداقت احساسات و نیازهای خود را بیان کنند، بیشتر در معرض سوء تفاهم و درگیری قرار میگیرند. عدم توانایی در گوش دادن فعال، همدلی، و حل مسئله میتواند باعث ایجاد فاصله عاطفی و نارضایتی در رابطه شود. 






بعضی وقتا آدم تو روابط گم میشه… انگار ترس از دست دادن اونقدر قویه که نمیذاره درست نفس بکشی. من خودم یه مدت مدام چک میکردم گوشی رو، بی دلیل حسادت میکردم، بعد میدیدم همش توی ذهن خودم بوده. این وسواس فکری واقعا آدم رو خراب میکنه.
یه چیزی که به من کمک کرد این بود که یاد گرفتم بعضی چیزها رو رها کنم. نه اینکه بی خیال بشم، ولی بپذیرم که کنترل همه چیز دست من نیست. رابطه مثل یه بالن میمونه، اگه زیاد بگیری میترکه، اگه رهایش کنی شاید بره… ولی اونی میمونه که نخ نامرئی داشته باشه، هم آزاد باشه هم حس امنیت.
این روزا سعی میکنم بیشتر به خودم اعتماد کنم تا طرف مقابل. وقتی با خودت راحت باشی، اون وقت کمتر از حرفا و رفتارهای دیگه ها آزار میبینی.
تو یه رابطه بودم که همیشه حس میکردم باید ثابت کنم دوست داشتنی ام. هر حرف بی توجهی طرف مقابل مثل چاقو میزد تو قلبم. بعدها فهمیدم اون کمبود آرومشی که از بچگی تو وجودم بود، باعث میشد هر رابطه رو تبدیل به میدان جنگ کنم. یاد گرفتم گاهی باید دست از جبران گذشته برداشت و بذاری آدم ها خودشون باشن. بعضی وقتا ما پر از زخم های قدیمی هستیم و دنبال مرهم میگردیم تو آدم های جدید، غافل از اینکه درمان درون خودمه. یه نفس عمیق، یه روز آروم و کمی مهربونی با خودت میتونه زندگی رو عوض کنه.
روابط عاطفی همیشه پیچیده ان. یه وقتایی آدم با همه تلاشش بازم زمین میخوره. یادمه یه مدت هر رابطهای که شروع میکردم، یه جورایی خودم رو تکرار میکردم توی اشتباهات گذشته. تازه فهمیدم این بیشتر به دلیل ترس از تنهایی بود که باعث میشد آدمهای نامناسب رو انتخاب کنم. یه کم که به خودم و ارزشهام توجه کردم، اوضاع بهتر شد.