چرا در روابط عاشقانه از تغییر و رشد میترسیم؟ 17 دلیل
رابطه عاشقانه یک سفر پر فراز و نشیب است. در این مسیر، تغییر و رشد امری اجتنابناپذیر است. اما گاهی اوقات، با وجود نیاز به تغییر برای بهبود رابطه، افراد از آن سر باز میزنند. چرا؟
دلایل متعددی برای این مقاومت وجود دارد. درک این دلایل میتواند به ما کمک کند تا آگاهانهتر عمل کنیم و به جای فرار از تغییر، آن را به عنوان فرصتی برای رشد در آغوش بگیریم.
- ✅
ترس از ناشناخته:
تغییر، به معنای ورود به یک قلمرو ناشناخته است. این ناشناخته بودن میتواند ترسناک باشد، مخصوصا اگر قبلاً تجربه ناخوشایندی از تغییر داشته باشیم. - ✅
احساس امنیت در وضعیت فعلی:
حتی اگر وضعیت فعلی رابطه کاملا مطلوب نباشد، باز هم آشناست و نوعی احساس امنیت کاذب ایجاد میکند. تغییر، این امنیت را به خطر میاندازد. - ✅
ترس از دست دادن هویت:
برخی افراد میترسند که با تغییر، هویت خود را از دست بدهند. آنها فکر میکنند باید خودشان را “همانطور که هستند” حفظ کنند. - ✅
عدم اعتماد به نفس:
تغییر نیازمند تلاش و پشتکار است. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است باور نداشته باشند که توانایی تغییر و بهبود رابطه را دارند. - ✅
ترس از قضاوت شدن:
نگرانی از اینکه دیگران (مخصوصا پارتنر) در مورد تغییرات ما چه فکری میکنند، میتواند مانع از رشد شود. - ✅
عدم تمایل به پذیرش مسئولیت:
تغییر اغلب به معنای پذیرش مسئولیت اشتباهات و کوتاهیهاست. این کار میتواند دشوار باشد، مخصوصا اگر فرد تمایلی به قبول تقصیر نداشته باشد. - ✅
غرور:
غرور میتواند مانع از پذیرش نیاز به تغییر شود. فرد ممکن است فکر کند که “من نیازی به تغییر ندارم” یا “من همیشه درست میگویم”. - ✅
باورهای غلط:
برخی باورهای غلط در مورد روابط میتوانند مانع از تغییر شوند. مثلا این باور که “عشق باید خودبهخود اتفاق بیفتد و نیازی به تلاش ندارد”. - ✅
تجربههای منفی گذشته:
اگر در روابط قبلی، تلاش برای تغییر منجر به نتیجه منفی شده باشد، فرد ممکن است از تکرار آن تجربه بترسد. - ✅
عدم آگاهی از نیاز به تغییر:
گاهی اوقات، فرد به طور کامل از مشکلاتی که در رابطه وجود دارد آگاه نیست و در نتیجه، نیازی به تغییر احساس نمیکند. - ✅
عدم وجود انگیزه:
تغییر نیازمند انگیزه قوی است. اگر فرد انگیزه کافی برای بهبود رابطه نداشته باشد، تلاش برای تغییر نخواهد کرد. - ✅
عدم وجود حمایت:
اگر فرد احساس کند که در مسیر تغییر، حمایتی از طرف پارتنر یا اطرافیان خود دریافت نمیکند، ممکن است دلسرد شود. - ✅
کمالگرایی:
کمالگرایی میتواند مانع از شروع تغییر شود. فرد ممکن است فکر کند که باید همه چیز را به طور کامل و بینقص انجام دهد، و این باعث فلج شدن او شود. - ✅
ترس از آسیبپذیری:
تغییر نیازمند آسیبپذیری و ابراز احساسات است. این کار میتواند ترسناک باشد، مخصوصا اگر فرد در گذشته آسیب دیده باشد. - ✅
مشکلات ارتباطی:
اگر زوجین نتوانند به طور موثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، ممکن است نتوانند نیازهای یکدیگر را درک کنند و در نتیجه، از تغییر برای رفع مشکلات خودداری کنند. - ✅
نداشتن مهارتهای لازم:
تغییر نیازمند یادگیری مهارتهای جدید است. اگر فرد این مهارتها را نداشته باشد، ممکن است نتواند به طور موثر تغییر کند. - ✅
اعتیاد به الگوهای رفتاری قدیمی:
الگوهای رفتاری قدیمی، حتی الگوهای منفی، میتوانند بسیار قوی و تثبیتشده باشند. شکستن این الگوها و جایگزین کردن آنها با الگوهای جدید، نیازمند تلاش زیادی است.
درک این دلایل، اولین قدم برای غلبه بر ترس از تغییر و حرکت به سوی یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر است. با آگاهی از این عوامل و تلاش برای غلبه بر آنها، میتوانید رابطهای پایدارتر و عمیقتر با پارتنر خود ایجاد کنید.
چرا در روابط عاشقانه از تغییر خودداری میکنیم؟
ترس از دست دادن هویت
یکی از دلایل اصلی عدم تمایل به تغییر در روابط، ترس از دست دادن هویت فردی است.افراد ممکن است احساس کنند که تغییر برای خشنود کردن طرف مقابل، به معنای قربانی کردن ارزشها و باورهای اساسی خودشان است.این ترس اغلب ریشه در ناامنی درونی و عدم اعتماد به نفس دارد.فرد تصور می کند که اگر مطابق میل شریک عاطفی خود نباشد، دیگر دوست داشتنی نخواهد بود.این ترس میتواند مانع از رشد فردی و همچنین رشد رابطه شود، زیرا طرفین از بیان نیازها و خواستههای واقعی خود خودداری میکنند.برای غلبه بر این ترس، شناخت ارزشهای فردی و اعتماد به نفس بالا ضروری است.
باید به این باور رسید که تغییرات مثبت، نه تنها هویت فرد را از بین نمیبرد، بلکه آن را غنیتر میکند.
در ضمن، ایجاد فضایی امن و حمایتی در رابطه، که در آن هر دو طرف بتوانند به راحتی احساسات و نیازهای خود را بیان کنند، اهمیت بسزایی دارد.ترس از دست دادن خود، نباید مانع از تجربه این رشد و تکامل شود.
ناامنی و عدم اعتماد به نفس
افرادی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند، ممکن است از تغییر خودداری کنند زیرا از شکست می ترسند. آنها نگرانند که اگر تلاش کنند تغییر کنند و موفق نشوند، وضعیت بدتر شود. این ناامنی میتواند ناشی از تجربیات منفی گذشته، انتقادهای مداوم و یا مقایسه خود با دیگران باشد. فردی که اعتماد به نفس ندارد، ممکن است احساس کند که شایسته عشق و احترام نیست و پس، تغییر را بی فایده می داند. برای افزایش اعتماد به نفس، باید به نقاط قوت خود توجه کرد و دستاوردهای کوچک را جشن گرفت. در ضمن، دوری از افراد و موقعیتهایی که احساس ناامنی را تشدید میکنند، ضروری است. مشاوره با یک متخصص روانشناسی نیز میتواند در شناسایی و رفع ریشههای ناامنی و افزایش اعتماد به نفس موثر باشد. تغییر، فرصتی برای رشد و شکوفایی است، نه دلیلی برای ترس و ناامیدی.
ترس از ناشناختهها
تغییر، همواره با ناشناختهها همراه است. افراد ممکن است از این که تغییر در آنها یا در رابطه چه تاثیری خواهد گذاشت، بترسند و به همین دلیل، از آن اجتناب کنند. این ترس، ریشه در نیاز انسان به امنیت و ثبات دارد. فرد ترجیح می دهد در همان وضعیت آشنا و راحت بماند، حتی اگر کاملا مطلوب نباشد. ترس از ناشناختهها میتواند مانع از برداشتن قدمهای مثبت در جهت بهبود رابطه شود. برای غلبه بر این ترس، باید آگاهی خود را در مورد تغییر و پیامدهای احتمالی آن افزایش داد. صحبت کردن با افراد باتجربه و خواندن مطالب مرتبط، میتواند کمک کننده باشد. در ضمن، باید به این نکته توجه داشت که هیچ چیز در زندگی قطعی نیست و تغییر، بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی است. به جای تمرکز بر ناشناختهها، باید بر فرصتهایی که تغییر میتواند ایجاد کند، تمرکز کرد.
عادت و الگوهای رفتاری
عادتها و الگوهای رفتاری، نقش مهمی در روابط ایفا میکنند. تغییر این الگوها، میتواند دشوار باشد، مخصوصا اگر سالها در رابطه وجود داشته باشند. این الگوها، به مرور زمان در ناخودآگاه ما تثبیت می شوند و به صورت خودکار عمل می کنند. تغییر این الگوها، نیازمند تلاش آگاهانه و تمرین مداوم است. برای تغییر الگوهای رفتاری، ابتدا باید آنها را شناسایی کرد. سپس، باید جایگزینهای مناسبی برای آنها پیدا کرد و به طور مستمر تمرین کرد. در این مسیر، صبر و پشتکار اهمیت زیادی دارد. ممکن است بارها اشتباه کنید و به الگوهای قدیمی بازگردید، اما نباید ناامید شوید. از طرف مقابل نیز باید انتظار حمایت و تشویق داشته باشید. 
لجبازی و مقاومت
گاهی اوقات، افراد از سر لجبازی و مقاومت در برابر خواستههای طرف مقابل، از تغییر خودداری میکنند. این لجبازی، میتواند ناشی از احساس کنترل شدن و یا عدم شنیده شدن باشد. فرد ممکن است احساس کند که اگر تسلیم خواسته طرف مقابل شود، قدرت خود را از دست خواهد داد. این لجبازی، معمولا ریشه در مسائل حل نشده گذشته دارد. برای غلبه بر لجبازی، باید به دنبال حل مسائل اساسی رابطه بود و از ایجاد فضایی که احساس کنترل شدن را القا کند، خودداری کرد. به جای دستور دادن و انتقاد کردن، باید به نیازها و احساسات طرف مقابل احترام گذاشت و سعی کرد با همدلی، به یک راه حل مشترک رسید.
لجبازی، تنها باعث تخریب رابطه و افزایش تنش میشود.
غرور و خودبزرگبینی
غرور و خودبزرگبینی، میتواند مانع از پذیرش اشتباهات و نیاز به تغییر شود. فردی که خود را کامل و بینقص میداند، نیازی به تغییر در خود نمیبیند. این غرور، میتواند ناشی از موفقیتهای گذشته، جایگاه اجتماعی و یا ویژگیهای شخصیتی باشد. فرد مغرور، معمولا انتقادپذیر نیست و به سختی حاضر به پذیرش مسئولیت اشتباهات خود میشود. برای غلبه بر غرور، باید تواضع و فروتنی را تمرین کرد. به خود یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست و همه ما اشتباه میکنیم. از دیگران بازخورد بگیرید و سعی کنید با دیدی باز به انتقادها نگاه کنید. تواضع، کلید یادگیری و بهبود مستمر است.
عدم درک اهمیت تغییر
گاهی اوقات، افراد به سادگی اهمیت تغییر را درک نمیکنند و فکر میکنند که نیازی به آن ندارند. آنها ممکن است تصور کنند که وضعیت فعلی رابطه خوب است و نیازی به تلاش برای بهبود آن نیست. این عدم درک، میتواند ناشی از عدم آگاهی در مورد روابط سالم و یا عدم تجربه روابط موفق باشد. فرد ممکن است تصور کند که رابطه عاشقانه، باید بدون تلاش و زحمت به خوبی پیش برود. برای افزایش آگاهی در مورد اهمیت تغییر، باید به مطالعه و تحقیق در این زمینه پرداخت. در ضمن، صحبت کردن با افراد باتجربه و مشاهده روابط موفق، میتواند الهامبخش باشد. تغییر، فرصتی برای بهبود و رشد رابطه است، نه تهدیدی برای آن. با درک اهمیت تغییر، میتوانید گامهای موثری در جهت بهبود رابطه خود بردارید.
وجود مشکلات حلنشده گذشته
وجود مشکلات حلنشده از گذشته میتواند مانع از ایجاد تغییرات مثبت شود. این مشکلات مانند باری سنگین بر دوش رابطه هستند و مانع از حرکت رو به جلو میشوند. این مشکلات میتوانند شامل سوءتفاهمها، رنجشها، خیانتها و یا حتی خاطرات ناخوشایند باشند. فرد ممکن است به دلیل ترس از تکرار تجربههای تلخ گذشته، از تغییر خودداری کند. برای حل مشکلات گذشته، باید با صداقت و صراحت با یکدیگر صحبت کرد و به دنبال ریشههای اصلی مشکل بود. در صورت نیاز، میتوان از کمک یک مشاور متخصص نیز بهره برد. با حل مشکلات گذشته، میتوانید فضایی سالم و امن برای رشد و شکوفایی رابطه خود ایجاد کنید.
عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر
ارتباط موثر، کلید حل بسیاری از مشکلات در روابط است. اگر نتوانید به درستی با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کنید، ایجاد تغییرات مثبت دشوار خواهد بود. عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر، میتواند ناشی از کمبود مهارتهای ارتباطی، ترس از بیان احساسات و یا عدم تمایل به شنیدن نظرات دیگران باشد. فرد ممکن است به جای بیان مستقیم نیازها و خواستههای خود، از روشهای غیرمستقیم مانند سکوت، قهر و یا کنایه استفاده کند. برای بهبود مهارتهای ارتباطی، باید به یادگیری اصول ارتباط موثر پرداخت و به طور مستمر تمرین کرد. فعالانه گوش دادن، همدلی و بیان شفاف احساسات، از جمله مهارتهای ضروری در ارتباط موثر هستند. با برقراری ارتباط موثر، میتوانید سوءتفاهمها را کاهش دهید و به درک بهتری از یکدیگر برسید.
ترس از آسیبپذیری
آسیبپذیری، به معنای اجازه دادن به طرف مقابل برای دیدن نقاط ضعف و آسیبپذیر شما است. بسیاری از افراد از آسیبپذیر بودن میترسند، زیرا نگرانند که طرف مقابل از این نقاط ضعف علیه آنها استفاده کند. این ترس، میتواند ناشی از تجربههای تلخ گذشته، عدم اعتماد به نفس و یا ترس از طرد شدن باشد. فرد ممکن است برای محافظت از خود، یک دیوار دفاعی در اطراف خود بسازد و از ابراز احساسات واقعی خود خودداری کند. برای غلبه بر ترس از آسیبپذیری، باید به تدریج به طرف مقابل اعتماد کرد و به او نشان داد که میتوانید به او تکیه کنید. با آسیبپذیر بودن، میتوانید ارتباط عمیقتر و صمیمانهتری با طرف مقابل خود برقرار کنید. یک رابطه سالم، فضایی امن برای آسیبپذیر بودن و ابراز احساسات واقعی فراهم میکند.
عدم تمایل به پذیرش مسئولیت
پذیرش مسئولیت اشتباهات و نقش خود در مشکلات رابطه، گامی ضروری برای ایجاد تغییرات مثبت است. اگر از پذیرش مسئولیت شانه خالی کنید، نمیتوانید به درستی مشکلات را حل کنید و رابطه را بهبود بخشید. عدم تمایل به پذیرش مسئولیت، میتواند ناشی از غرور، خودبزرگبینی و یا ترس از سرزنش شدن باشد. فرد ممکن است همواره دیگران را مقصر بداند و از پذیرش نقش خود در مشکلات خودداری کند. برای پذیرش مسئولیت، باید به خودآگاهی رسید و نقاط ضعف خود را شناسایی کرد. در ضمن، باید از سرزنش کردن خود و دیگران خودداری کرد و به دنبال راهحلهای سازنده بود. با پذیرش مسئولیت، میتوانید کنترل بیشتری بر رابطه خود داشته باشید و گامهای موثری در جهت بهبود آن بردارید. مسئولیتپذیری، نشانه بلوغ و تعهد به رابطه است.
مشکلات مربوط به سبک دلبستگی
سبک دلبستگی افراد، که در دوران کودکی شکل میگیرد، تاثیر زیادی بر نحوه برقراری ارتباط و رفتار آنها در روابط عاشقانه دارد. سبکهای دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا و آشفته) میتوانند باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه شوند و مانع از ایجاد تغییرات مثبت گردند. افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی، معمولا از صمیمیت و وابستگی دوری میکنند و تمایلی به ابراز احساسات ندارند. افراد دارای سبک دلبستگی دوسوگرا، دائما نگران طرد شدن و از دست دادن طرف مقابل هستند و به شدت به او وابسته میشوند. افراد دارای سبک دلبستگی آشفته، رفتارهای متناقضی از خود نشان میدهند و قادر به ایجاد یک رابطه پایدار نیستند. برای تغییر سبک دلبستگی ناایمن، باید به شناسایی الگوهای رفتاری خود پرداخت و با کمک یک مشاور متخصص، به ترمیم آسیبهای گذشته پرداخت. با تغییر سبک دلبستگی خود، میتوانید روابط سالمتر و پایدارتری را تجربه کنید.
تاثیرات منفی خانواده و دوستان
نظرات و رفتارهای خانواده و دوستان، میتواند تاثیر زیادی بر روابط عاشقانه داشته باشد. اگر خانواده و دوستان رابطه شما را تایید نکنند و یا رفتارهای منفی از خود نشان دهند، ایجاد تغییرات مثبت دشوار خواهد بود. فرد ممکن است تحت فشار قرار بگیرد و مجبور شود بین خواسته های خود و خواسته های خانواده و دوستانش یکی را انتخاب کند. در این شرایط، باید به ارزش های خود و نیازهای رابطه خود پایبند باشید و از تاثیرات منفی دیگران دوری کنید. در ضمن، باید سعی کنید با خانواده و دوستان خود به طور موثر ارتباط برقرار کنید و نگرانی های آنها را برطرف کنید. با انتخاب درست، میتوانید رابطه خود را از تاثیرات منفی دیگران محافظت کنید و به سمت رشد و شکوفایی هدایت کنید. حمایت از رابطه، وظیفه شما و شریک زندگی شماست.
فقدان مهارت حل تعارض
تعارض، بخشی اجتناب ناپذیر از هر رابطهای است.اما نحوه برخورد با تعارض، تعیین کننده سلامت و پایداری رابطه است.فقدان مهارتهای حل تعارض، میتواند منجر به تشدید مشکلات و عدم تمایل به تغییر شود.افرادی که فاقد مهارت حل تعارض هستند، ممکن است به جای حل مسالمتآمیز مشکلات، به روشهای مخرب مانند سکوت، پرخاشگری و یا اجتناب روی آورند.این روشها، نه تنها مشکلات را حل نمیکنند، بلکه باعث ایجاد رنجش و تنش بیشتر در رابطه میشوند.برای بهبود مهارتهای حل تعارض، باید به یادگیری اصول حل مسالمتآمیز اختلافات پرداخت و به طور مستمر تمرین کرد.
شناسایی نیازها و احساسات خود و طرف مقابل، گوش دادن فعالانه، بیان شفاف نظرات و یافتن راهحلهای برد-برد، از جمله مهارتهای ضروری در حل تعارض هستند.
با بهبود مهارتهای حل تعارض، میتوانید مشکلات رابطه خود را به طور سازنده حل کنید و به یک رابطه قویتر و صمیمانهتر دست یابید.
انتظارات غیرواقعی از رابطه
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه، میتواند منجر به ناامیدی و سرخوردگی شود و مانع از ایجاد تغییرات مثبت گردد.اگر تصور کنید که رابطه شما باید همواره بدون مشکل و پر از عشق و شادی باشد، در صورت مواجهه با مشکلات، به راحتی ناامید خواهید شد.
انتظارات غیرواقعی، میتواند ناشی از تصورات نادرست در مورد عشق و روابط، تاثیرات رسانهای و یا تجربیات ناخوشایند گذشته باشد.برای تعدیل انتظارات خود، باید به واقعیتهای روابط توجه کنید و بپذیرید که هیچ رابطهای کامل نیست و همواره با چالشهایی روبرو خواهد شد.در ضمن، باید درک کنید که عشق، یک فرآیند پویا و در حال تغییر است و ممکن است در طول زمان، شکلهای مختلفی به خود بگیرد.
به جای تمرکز بر کاملا مطلوبها، باید بر نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و قدردان داشتههایتان باشید.
با داشتن انتظارات واقعبینانه، میتوانید رابطه خود را با دیدی مثبتتر و سازندهتر ببینید و برای بهبود آن تلاش کنید.یک رابطه سالم، رابطهای نیست که هیچ مشکلی نداشته باشد، بلکه رابطهای است که در آن، مشکلات به طور موثر حل میشوند.
ترس از پایان رابطه
گاهی اوقات، افراد به دلیل ترس از پایان رابطه، از ایجاد تغییراتی که ممکن است به نظرشان خطرناک باشد، خودداری میکنند. آنها نگرانند که اگر تغییر کنند، طرف مقابل آنها را ترک کند و رابطه به پایان برسد. این ترس، میتواند ناشی از ناامنی درونی، تجربیات تلخ گذشته و یا وابستگی بیش از حد به طرف مقابل باشد. فرد ممکن است به جای تلاش برای بهبود رابطه، به وضعیت فعلی آن چنگ بزند، حتی اگر رضایتبخش نباشد. برای غلبه بر ترس از پایان رابطه، باید به خودآگاهی رسید و به این باور رسید که شما به تنهایی نیز ارزشمند هستید و میتوانید از پس مشکلات برآیید. با تقویت اعتماد به نفس و پذیرش این واقعیت که پایان یک رابطه، پایان زندگی نیست، میتوانید با شجاعت بیشتری به سمت تغییر قدم بردارید.
عدم وجود انگیزه کافی
بدون انگیزه کافی، تلاش برای تغییر در روابط عاشقانه بینتیجه خواهد بود.انگیزه، نیروی محرکهای است که به شما انرژی و اراده میدهد تا برای بهبود رابطه خود تلاش کنید.
عدم وجود انگیزه، میتواند ناشی از احساس ناامیدی، بیتفاوتی و یا عدم اعتقاد به امکان بهبود رابطه باشد.فرد ممکن است تصور کند که تلاش برای تغییر بیفایده است و رابطه به هیچ وجه قابل نجات نیست.برای ایجاد انگیزه، باید به دلایل اهمیت رابطه برای خود فکر کنید و به این باور برسید که رابطه شما ارزش تلاش کردن را دارد.توجه داشته باشید شما میتوانید با تعیین اهداف کوچک و قابل دسترس، به خود انگیزه دهید و به تدریج به سمت اهداف بزرگتر حرکت کنید.
با ایجاد انگیزه، میتوانید با انرژی و اراده بیشتری برای بهبود رابطه خود تلاش کنید و به یک رابطه سالمتر و صمیمانهتر دست یابید.







خیلی ممنون که این همه نکته رو یادآوری کردی. من قبلا هم چندتا از نوشتههای این سایت رو خونده بودم و این یکی رو هم که دیدم نتونستم مقاومت کنم و نخونمش 😉
یادمه توی رابطه قبلیم یه مدت طولانی میگفتم «من همینه که هستم، تغییر نمیکنم» ولی بعد فهمیدم این طرز فکر فقط به رابطه آسیب میزنه. مثلا یه بار پارتنرم گفته بود دوست داره بیشتر باهم وقت بذاریم، من هم از ترس اینکه مجبور بشم برنامه روتینم رو عوض کنم، سریع گارد گرفتم. بعدها فهمیدم اون اصلا انتظار تغییر اساسی نداشت، فقط یه کوچولو انعطاف میخواست.
فکر نکنم فقط من این اشتباه رو کرده باشم. بعضی وقتا میترسیم کوچکترین تغییری کنیم چون فکر میکنیم باید یه دفعه کلی عوض بشیم. درحالی که تغییرات کوچیک و پیوسته خیلی بهتر جواب میدن.
یه چیز دیگه هم هست: گاهی اوقات حس میکنیم اگه تو یه موضوع کوتاه بیایم، یعنی شکست خوردیم. مثلا من یه مدت اصرار داشتم همیشه حرف آخر رو بزنم، بعد فهمیدم این اصلا نشانه قدرت نیست، بلکه یه جور لجبازی بیمعنیه.
خیلی چیزا تو روابط با یه ذره فروتنی و شجاعت برای تغییر حل میشه… اگه زودتر اینو میفهمیدم شاید رابطه قبلیم به بنبست نمیخورد 🙃
حس کردم خیلی از این ترسا تو روابط به خاطر قضایای بچگیه که هنوز حل نشدن. من یه مدت فکر می کردم اگه عوض شم دیگه اون آدم همیشگی نیستم و طرف مقابلم منو دوست نداره. چقدر اشتباه بود!
یکی از بدترین کارها اینه که فکر کنیم تغییر یعنی شکست. بعضیا انقدر به اشتباهاتشون چسبیده بودن که فکر می کردن اگه عوض بشن یعنی عمری رو اشتباه زندگی کردن. ولی تغییر اصلا اینطور نیست.
حرف مردم یه بلایی سر آدم میاره. من یادمه یه بار می خواستم تو رابطه م تغییر کنم اما دائم نگران بودم بقیه چی میگن. واقعا چرا باید حرف دیگران اینقدر برامون مهم باشه وقتی داریم برای بهتر شدن تلاش می کنیم؟
یه مشکل دیگه اینه که آدما فکر می کنن تغییر یعنی یه دفعه ای همه چیز درست بشه. منم قبلا همینو فکر می کردم. ولی تغییر روندیه که زمان می بره و ممکنه توش بارها زمین بخوری.
آخرین چیزی که می تونه آدم رو از تغییر بترسونه مقایسه خودش با دیگرانه. دیدن پیشرفت بقیه و احساس عقب موندن خیلی آزار دهنده است. ولی هر کسی مسیر و سرعت رشد خودش رو داره، اینو یادم رفتن.