وقتی خواهرشوهر، آرامش زندگی را نشانه میگیرد: 25 تجربه تلخ از نینیسایت
رابطه خواهرشوهر و عروس، یکی از پرچالشترین روابط خانوادگی است. گاهی این رابطه میتواند منبع شادی و حمایت باشد، اما متاسفانه در بسیاری از موارد، تبدیل به میدان جنگی پنهان میشود که آرامش زندگی زناشویی را تهدید میکند. در این پست، به بررسی 25 مورد از تجربههای تلخ کاربران نینیسایت در مواجهه با بیاحترامی خواهرشوهر میپردازیم. هدف، نه سیاهنمایی، بلکه آگاهیبخشی و ارائه راهکارهایی برای مدیریت این شرایط است.

این تجربیات از میان صدها پست و نظر در نینیسایت جمعآوری شدهاند و نشاندهنده طیف گستردهای از رفتارهای آزاردهنده و بیاحترامیهای خواهرشوهر هستند. هر کدام از این موارد، میتواند برای عروس، بسیار دردناک و ناراحتکننده باشد.
- ✅دخالت در تربیت فرزند و انتقاد از روشهای تربیتی عروس
- ✅سرزنش و تحقیر عروس در جمع فامیل
- ✅مقایسه دائمی عروس با سایر زنان خانواده (مخصوصا خودش)
- ✅پخش شایعات و دروغپراکنی پشت سر عروس
- ✅دست انداختن ظاهر و نوع پوشش عروس
- ✅بیتوجهی و نادیده گرفتن عروس در مهمانیها و دورهمیها
- ✅توهین مستقیم و بهرهگیری از کلمات زشت و زننده
- ✅تحریک و ایجاد اختلاف بین عروس و شوهر
- ✅حسادت و رقابت با عروس در زمینههای مختلف (مثلا آشپزی، خانهداری، زیبایی)
- ✅مداخله در مسائل مالی و اقتصادی زندگی مشترک
- ✅سرک کشیدن در امور شخصی و خصوصی عروس
- ✅تلاش برای صمیمی شدن با شوهر عروس به قصد تحریک حسادت او
- ✅منت گذاشتن بابت کمکهای کوچک و ناچیز
- ✅زیر سوال بردن ارزشها و اعتقادات عروس
- ✅بیاحترامی به خانواده و دوستان عروس
- ✅نصیحتهای بیجا و غیرضروری
- ✅اظهار نظرهای منفی و ناامیدکننده در مورد آینده زندگی عروس
- ✅به رخ کشیدن موفقیتها و دستاوردهای خود
- ✅کوچک شمردن مشکلات و دغدغههای عروس
- ✅ایجاد حس گناه و عذاب وجدان در عروس
- ✅بهرهگیری از زبان بدن تحقیرآمیز (مثل پوزخند زدن یا چشم غره رفتن)
- ✅قطع کردن صحبت عروس و بیاعتنایی به نظرات او
- ✅برقراری ارتباط پنهانی و نامناسب با شوهر عروس

شناخت این تجربیات میتواند به شما کمک کند تا اگر خودتان در این شرایط هستید، احساس تنهایی نکنید و بدانید که تنها نیستید. میتواند به شما در یافتن راهحلهای مناسب برای مقابله با این مشکلات کمک کند.
خواهرشوهر و داستانهای بیپایان: مروری بر تجربیات نینیسایتیها
1. مقایسه همیشگی با عروسهای دیگر
یکی از رایجترین گلایهها، مقایسه دائم عروس با دیگران است.انگار مسابقهای بیپایان است که خواهرشوهر، داور آن است و عروس محکوم به شکست.“همیشه میگه فلانی چقدر کدبانوعه، چقدر به شوهرش میرسه.انگار من هیچی نیستم!” “هر دفعه میاد خونه ما، یه ایرادی از غذا یا خونه میگیره.میگه عروس عموم اینجوری میکنه، اونجوری میکنه.“ “مدام از قیافه و لباس عروسای دیگه تعریف میکنه و یه جوری نگاهم میکنه انگار من هیچی سر در نمیارم.“ “وقتی حرف از جهیزیه میشه، شروع میکنه به مقایسه با جهیزیه دخترخالهش.انگار من وظیفه داشتم کاخ بسازم.
“ “حتی بچه هامو با بچه های خواهرشوهرای دیگه مقایسه میکنه.
میگه اونا زرنگ ترن، حرف گوش کن ترن.“ “همیشه میگه فلانی چقدر به خودش میرسه، چقدر خوشتیپه.انگار من وقت اضافه دارم بشینم آرایش کنم.“ “مقایسه کردن کار همیشگیشه، چه من غذا درست کنم چه خونه رو تمیز کنم همیشه یه نقصی پیدا میکنه که با بقیه مقایسه کنه.“
2. دخالتهای بیجا در زندگی مشترک
دخالت در تصمیمات زندگی زناشویی، یکی دیگر از موارد آزاردهنده است.از انتخاب وسایل خانه گرفته تا تربیت فرزند، انگار خواهرشوهر حق دارد در همه چیز نظر بدهد.
“میخواد بگه چه رنگی برای خونه بخرم، چه مدلی لباس بپوشم.انگار من بچه ام.“ “همیشه میگه باید بچه تو این مدرسه ثبت نام کنی، باید اینجوری تربیتش کنی.انگار من هیچی نمیفهمم.“ “حتی تو رابطه من و شوهرم دخالت میکنه.میگه تو زیادی بهش رو میدی، تو زیادی سخت میگیری.“ “وقتی میخواهیم مسافرت بریم، شروع میکنه به پیشنهاد دادن که کجا بریم و چه کار کنیم.انگار ما خودمون عقل نداریم.
“ “حتی میگه چه غذایی بپزم و چه جوری خونه رو بچینم.
انگار من تو این خونه هیچ حقی ندارم.“ “وقتی با شوهرم بحث میکنیم، سریع طرفداری اونو میکنه و منو محکوم میکنه.انگار من دشمنشم.“ “حتی تو مسائل مالی هم دخالت میکنه.میگه باید پولاتو اینجوری خرج کنی، باید اینقدر پس انداز کنی.“
3. رفتارهای حسادتآمیز
حسادت به زندگی عروس، یکی دیگر از دلایل رفتارهای ناخوشایند خواهرشوهر است. انگار نمیتواند خوشبختی عروس را ببیند. “وقتی شوهرم بهم محبت میکنه، یه جوری نگاه میکنه انگار داره حسادت میکنه. “ “همیشه سعی میکنه منو کوچیک کنه و خودشو بالا ببره. “ “وقتی یه چیز خوب میخرم، یه جوری رفتار میکنه انگار خیلی چیز مهمی نیست. “ “همیشه سعی میکنه شوهرمو ازم دور کنه و باهاش صمیمی تر بشه. “ “وقتی تعریف از خودم میکنم، یه جوری رفتار میکنه انگار دارم دروغ میگم. “ “همیشه سعی میکنه منو ناراحت کنه و از خوشحالیم لذت نمیبره. “ “وقتی شوهرم به من توجه میکنه، یه جوری رفتار میکنه انگار من مزاحمشم. “
4. پشتسرگویی و شایعهپراکنی
متاسفانه، پشتسرگویی و شایعهپراکنی در مورد عروس، یکی دیگر از رفتارهای رایج است که باعث ناراحتی و دلخوری میشود. “همیشه پشت سرم با بقیه حرف میزنه و منو خراب میکنه. “ “شایعات بی اساس در مورد من پخش میکنه و آبرومو میبره. “ “حرفایی که بهش گفتم رو به بقیه میگه و منو شرمنده میکنه. “ “همیشه سعی میکنه منو تو فامیل بدنام کنه. “







توی فامیل ما هم یه خواهرشوهر داریم که کلی ماجرا ساخت… همیشه یه بهونه ای پیدا می کرد واسه اینکه از من ایراد بگیره. یادمه یه بار تو مهمونی خانوادگی جلوی همه گفت “پسرخالم همش مریضه چون تو بلد نیستی آشپزی کنی!” در حالی که شوهرم اصلا مشکل معده نداشت…
یه چیز جالبی که فهمیدم اینه که بعضی وقتا این دخالت ها از حس تنهایی میاد. اون خواهرشوهر من مدام می گفت زن دومی میاره واسه برادرش… بعدا فهمیدیم خودش از همسرش جدا شده بوده و کلی دلپخور بوده.
خودم یاد گرفتم که نباید زیاد واکنش نشون بدم. وقتی می بینم داره شروع می کنه با یه بهونه ساده از جمع خارج می شم 😅 برق لباسشو می خوام بگم؟ باشه ممنون! توصیه تربیتی داره؟ گفتم چشم حتما امتحان می کنم… اما تهش همون کار خودمو می کنم.
چندتا چیز که بهم کمک کرده:
– کم کردن تماس روابط کمک می کنه
– تو مهمانی ها دور و بر هم نباشیم
– جوابهای مبهم دادن و سریع عوض کردن موضوع
– هرگز پیش شوهرم گله نکردم چون اونو بی طرف نمی بینه
– نقاط ضعفشو شناختم… مثلا می دونستم اگه بهش بگم پسرخالت گفته فلان کارو بکنی کلی ذوق می کنه 😆
الان فاصله مناسب رو رعایت می کنیم… همدیگه رو می بینیم ولی نه خیلی… اونم انگار گیج شده که چرا دیگه حرفاش اثر نداره 🤷♀️
من در طول سال ها مشاوره خانواده متوجه شده ام که بسیاری از تعارضات بین عروس و خواهرشوهر به دلیل مرزهای نامشخص در روابط است. وقتی مرزها مشخص نباشد، دخالت ها شروع می شود و رابطه سمی می شود. یک بار با خانواده ای کار می کردم که خواهرشوهر هر روز ساعت ۷ صبح به خانه عروس زنگ می زد تا بپرسد شوهرش صبحانه چی خورده.
حسادت خواهرشوهرها اغلب ریشه در ترس از جایگزینی دارد. وقتی برادر ازدواج می کند، بعضی خواهرها احساس می کنند جایگاهشان را از دست داده اند. این ترس گاهی به رفتارهای تخریب گرایانه تبدیل می شود. دیده ام زنانی که عمدا در روزهای مهم زندگی عروس مشکلاتی ایجاد می کردند تا توجه خانواده را جلب کنند.
موضوع دیگر فرهنگ خانوادگی است که اجازه می دهد خواهرشوهر در زندگی زوج جوان دخالت کند. بعضی خانواده ها این دخالت را نشانه دلسوزی می دانند در حالی که در واقع شکلی از کنترل است. در یک مورد، عروسی بود که خواهرشوهرش هر شب به خانه شان می آمد و یخچال را چک می کرد که چه غذایی پخته شده.
راه حل این مشکلات باید از طرف شوهر آغاز شود. اوست که باید مرزها را با خواهرش مشخص کند و از همسرش حمایت جدی داشته باشد. در غیر این صورت، این درگیری ها سال ها ادامه پیدا می کند و حتی ممکن است به طلاق بیانجامد.
زندگی کردن با آدم هایی که مدام مقایسه می کنند و ایراد می گیرند واقعا سخت است. من مدت ها با این موضوع درگیر بودم تا اینکه یاد گرفتم بعضی حرف ها را نشنیده بگیرم و اجازه ندادم این رفتارها روی روحیه ام تاثیر بگذارد.
یکی از چیزهایی که بهم کمک کرد این بود که کمتر در موقعیت های مقایسه قرار بگیرم و وقتی هم که مجبور بودم، سعی می کردم سریع موضوع را عوض کنم.
دخالت ها هم که همیشه هست. یادم می آید یک بار خواهر شوهرم اصرار داشت باید فلان مهدکودک را برای فرزندم انتخاب کنم. من هم با آرامش گفتم تصمیم با من و پدر بچه است و دیگر ادامه ندادم.
کاش بیشتر درباره این موضوع بنویسید که چگونه می شود بدون درگیری و بحث، این دخالت ها را مدیریت کرد. یا راهکارهایی برای کسانی که خواهر شوهرشان مدام پشت سرشان حرف می زند.
نمی دانم شما هم این مشکل را داشته اید یا نه، ولی من بعضی وقت ها فقط سکوت می کنم. سکوت گاهی بهتر از هر پاسخی است. مخصوصا وقتی طرف مقابل دنبال درگیری است.
راستی برای کسانی که خواهر شوهرشان مدام مقایسه می کند، چیزی به جز نادیده گرفتن پیشنهاد می کنید؟ بعضی وقت ها واقعا طاقت فرسا می شود.
بعضی وقتا فکر می کنیم رفتارهای بد خواهر شوهر فقط از حسادته، اما بعضی وقتا مشکل از خودمونه که زیاد اجازه دخالت میدیم. من تازه اول زندگی یه اشتباه بزرگ کردم و هر حرف خواهر شوهرم رو جدی می گرفتم. حتی یه بار بخاطر حرفاش مدام روش تربیت بچم رو عوض می کردم تا اینکه فهمیدم این کار فقط استرس منو بیشتر می کنه.
خودم یاد گرفتم که نباید به حرفای اون اعتماد مطلق داشته باشم. دخالت در تربیت بچه بزرگترین خطاست. من یه مدت میذاشتم همیشه نظر خواهر شوهرم رو درباره تربیت دخترم بدونم تا اینکه فهمیدم بچم گیج شده. همه چی رو بهم ریخته بود. تو روابط زناشویی هم همینطور. نباید اجازه بدیم کسی واسه ما قانون بذاره.
یه اشتباه دیگه که خیلی ها می کنن اینه که سعی می کنن تو هر شرایطی با خواهر شوهر خوب باشن. منم فکر می کردم باید هرکاری کنم تا از دستم راضی باشه، ولی فهمیدم اینطوری فقط خودم رو خسته می کنم. نباید دنبال تاییدش باشیم.
از همه مهمتر اینکه نباید اجازه بدیم این قضاوت ها روی اعتماد به نفسمون اثر بذاره. من مدتها خودم رو با معیارهای خواهر شوهرم می سنجیدم تا اینکه فهمیدم این خودزنیه.
یه چیز دیگه که فهمیدم اینه که نباید همیشه با شوهرم در مورد رفتارهای خواهرش صحبت کنم. این کار همش درگیری ایجاد می کنه. بهتره خودم یاد بگیرم چطور دیگه تحت تاثیر حرفاش قرار نگیرم.