چرا در بعضی از روابط، یکی از طرفین احساس میکند که همیشه باید به شریک زندگیاش اولویت بدهد؟
احساس نابرابری در اولویتبندی یکی از مسائل رایج در روابط عاطفی است. در این حالت، یک طرف رابطه احساس میکند که دائماً باید نیازها، خواستهها و احساسات شریک زندگیاش را بر نیازهای خود ترجیح دهد. این وضعیت میتواند منجر به نارضایتی، فرسودگی عاطفی و حتی فروپاشی رابطه شود. دلایل متعددی وجود دارد که چرا این الگو در برخی روابط شکل میگیرد. در این مقاله، ۲۲ نکته کلیدی را بررسی میکنیم که میتوانند در شکلگیری این احساس نقش داشته باشند:
- ✅ناامنی عاطفی: فردی که ناامن است، ممکن است برای جلب رضایت و جلوگیری از ترک شدن، خود را قربانی کند.
- ✅اعتماد به نفس پایین: فقدان اعتماد به نفس باعث میشود فرد ارزش کمتری برای خود قائل شود و نیازهای خود را نادیده بگیرد.
- ✅ترس از طرد شدن: هراس از تنها ماندن میتواند فرد را وادار به تبعیت بیچونوچرا از شریک زندگیاش کند.
- ✅نیاز به تایید: فردی که به تایید دیگران وابسته است، ممکن است برای دریافت تایید از شریک زندگیاش، نیازهای خود را فدا کند.
- ✅الگوهای رفتاری کودکی: تجربههای کودکی، مانند بزرگ شدن در خانوادهای که نیازهای کودک نادیده گرفته میشده، میتواند الگوهای مشابهی را در بزرگسالی ایجاد کند.
- ✅باورهای نادرست در مورد عشق: تصور اینکه عشق یعنی فداکاری بیقیدوشرط، میتواند منجر به نادیده گرفتن نیازهای شخصی شود.
- ✅کنترلگری شریک زندگی: شریک زندگی کنترلگر با بهرهگیری از تهدید، دستکاری عاطفی یا تحقیر، طرف مقابل را وادار به اولویت دادن به خود میکند.
- ✅عدم مهارت در برقراری ارتباط موثر: ناتوانی در بیان نیازها و احساسات به طور واضح و قاطع، میتواند منجر به نادیده گرفته شدن آنها شود.
- ✅ترس از ایجاد اختلاف: فرد ممکن است برای جلوگیری از بحث و مشاجره، سکوت کند و نیازهای خود را نادیده بگیرد.
- ✅احساس گناه: فرد ممکن است احساس گناه کند که نیازهای خود را بر نیازهای شریک زندگیاش اولویت میدهد.
- ✅مسئولیتپذیری بیش از حد: فرد ممکن است احساس کند که مسئول خوشبختی و رفاه شریک زندگیاش است و در نتیجه، نیازهای خود را فراموش کند.
- ✅نیازهای برآورده نشده: فرد ممکن است در کودکی نیازهای اساسیاش برآورده نشده باشد و در نتیجه، در بزرگسالی به دنبال برآورده کردن نیازهای دیگران باشد.
- ✅باور به نقش جنسیتی: باورهای سنتی در مورد نقشهای جنسیتی، مانند اینکه زن باید فداکار و حامی مرد باشد، میتواند این الگو را تشدید کند.
- ✅عدم درک از مرزهای شخصی: فرد ممکن است نداند که چگونه مرزهای سالمی در رابطه ایجاد کند و از نیازهای خود دفاع کند.
- ✅نارضایتی شغلی یا شخصی: فردی که در زندگی شخصی یا شغلی خود احساس رضایت نمیکند، ممکن است تمام انرژی خود را صرف راضی نگه داشتن شریک زندگیاش کند.

- ✅سابقه سوء استفاده: فردی که سابقه سوء استفاده دارد، ممکن است بیشتر مستعد پذیرش الگوهای نابرابر در رابطه باشد.
- ✅مشکلات روانی: وجود مشکلات روانی مانند افسردگی یا اضطراب میتواند فرد را در برابر سوء استفاده عاطفی آسیب پذیرتر کند.
- ✅مشکلات مالی: وابستگی مالی به شریک زندگی میتواند فرد را وادار به پذیرش شرایط نامطلوب کند.
- ✅فشار اجتماعی: گاهی اوقات فشار اجتماعی برای حفظ رابطه، فرد را وادار به چشم پوشی از نیازهای خود میکند.
- ✅عدم آگاهی: فرد ممکن است حتی متوجه نشود که در حال نادیده گرفتن نیازهای خود است.
- ✅اعتیاد به رابطه: فرد ممکن است به رابطه وابسته شده باشد و از ترس از دست دادن آن، هر کاری برای راضی نگه داشتن شریک زندگیاش انجام دهد.
- ✅نبود حمایت اجتماعی: فردی که از حمایت کافی از سوی خانواده و دوستان برخوردار نیست، ممکن است بیشتر به شریک زندگیاش وابسته باشد و در نتیجه، نیازهای خود را نادیده بگیرد.
با بررسی دقیق این نکات و تلاش برای ایجاد تعادل در رابطه، میتوانید به سمت یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر حرکت کنید.
1. عدم تعادل قدرت
نابرابری قدرت در رابطه میتواند باعث شود یک طرف احساس کند که باید همیشه خواسته های طرف مقابل را در اولویت قرار دهد تا رابطه حفظ شود. این عدم تعادل میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله وضعیت مالی، موقعیت اجتماعی، یا حتی شخصیتهای غالب و منفعل. وقتی یک طرف احساس میکند قدرت کمتری دارد، ممکن است تلاش کند با اولویت دادن به نیازهای طرف مقابل، رضایت او را جلب کند و از بروز اختلاف جلوگیری کند. این رفتار در طولانی مدت میتواند منجر به فرسودگی و نارضایتی شود. شناسایی و تلاش برای ایجاد تعادل قدرت در رابطه، کلید حل این مشکل است. مشاوره زوجین میتواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.
2. ترس از دست دادن رابطه
ترس از ترک شدن یا پایان رابطه، یکی از مهمترین دلایلی است که باعث میشود فرد خود را فدای دیگری کند. این ترس میتواند ناشی از تجربیات قبلی، ناامنیهای شخصی یا وابستگی عاطفی شدید باشد. فردی که از دست دادن رابطه میترسد، ممکن است به طور ناخودآگاه تلاش کند با اولویت دادن به نیازهای شریک زندگیاش، او را راضی نگه دارد و از ترک شدن جلوگیری کند. این رفتار معمولاً موقتی است و در طولانی مدت نتیجه معکوس میدهد و باعث نارضایتی و حتی از بین رفتن احترام متقابل میشود. غلبه بر این ترس و تقویت عزت نفس، اولین قدم برای داشتن یک رابطه سالم است.
3. نیاز به تایید و پذیرش
برخی افراد به طور ذاتی به تایید و پذیرش از سوی دیگران نیاز دارند، مخصوصا از طرف کسانی که دوستشان دارند. این نیاز میتواند به قدری شدید باشد که فرد حاضر شود نیازهای خود را نادیده بگیرد تا رضایت شریک زندگیاش را جلب کند. او ممکن است تصور کند که تنها با اولویت دادن به خواستههای طرف مقابل، میتواند عشق و پذیرش او را به دست آورد. این رفتار منجر به از دست دادن هویت و استقلال فردی میشود. تمرکز بر خودشناسی و تقویت اعتماد به نفس، راهی برای رهایی از این چرخه معیوب است.
4. احساس گناه
گاهی اوقات، فرد به دلیل احساس گناه ناشی از اشتباهات گذشته یا تصورات نادرست، خود را موظف میداند که همیشه به شریک زندگیاش اولویت بدهد. این احساس گناه میتواند ناشی از یک رابطه ناموفق قبلی، خطا در رابطه فعلی یا حتی انتظارات غیرمنطقی از خود باشد. فرد ممکن است فکر کند که با فداکاری و اولویت دادن به نیازهای طرف مقابل، میتواند اشتباهات گذشته را جبران کند یا خود را ببخشد. این رفتار نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه باعث ایجاد یک رابطه ناسالم و یکطرفه میشود. بخشیدن خود و تمرکز بر رفتار سالم در آینده، بهترین راه حل برای این مشکل است.
5. باورهای فرهنگی یا خانوادگی
باورهای فرهنگی یا خانوادگی میتوانند نقش مهمی در شکلگیری الگوهای رفتاری در روابط داشته باشند. در برخی فرهنگها یا خانوادهها، فداکاری و اولویت دادن به نیازهای همسر یا شریک زندگی، یک ارزش محسوب میشود. فردی که در چنین محیطی بزرگ شده است، ممکن است به طور ناخودآگاه احساس کند که وظیفه دارد همیشه نیازهای طرف مقابل را در اولویت قرار دهد، حتی اگر این کار به ضرر خودش باشد. آگاهی از این باورها و بررسی منطقی آنها، اولین قدم برای تغییر الگوهای رفتاری ناسالم است.
6. شخصیت ایثارگر
برخی افراد به طور ذاتی شخصیتی ایثارگر دارند و تمایل دارند به دیگران کمک کنند و نیازهای آنها را بر نیازهای خود ترجیح دهند. این ویژگی در حد معقول، میتواند مثبت و سازنده باشد، اما وقتی از حد تعادل خارج شود، میتواند منجر به فداکاری بیش از حد و نادیده گرفتن نیازهای شخصی شود. فرد ایثارگر باید یاد بگیرد که مرزهای سالمی در رابطه تعیین کند و نیازهای خود را نیز در نظر بگیرد. خودمراقبتی و اختصاص دادن زمان به فعالیتهایی که به او انرژی میدهند، برای حفظ سلامت روان او ضروری است.
7. نبود مهارتهای ارتباطی موثر
فقدان مهارتهای ارتباطی موثر میتواند منجر به این شود که فرد نتواند به درستی نیازها و خواستههای خود را بیان کند. در نتیجه، او ممکن است به جای بیان مستقیم نیازهای خود، سعی کند با اولویت دادن به نیازهای طرف مقابل، رضایت او را جلب کند و از بروز اختلاف جلوگیری کند. یادگیری مهارتهای ارتباطی موثر، از جمله ابراز وجود، گوش دادن فعال و حل تعارض، میتواند به فرد کمک کند تا به طور سالمتری در رابطه تعامل داشته باشد. شرکت در کارگاههای آموزشی یا مشاوره با یک متخصص، میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
8. فریبکاری عاطفی
در برخی موارد، یک طرف رابطه ممکن است از فریبکاری عاطفی برای کنترل طرف مقابل استفاده کند و او را مجبور کند که همیشه نیازهای او را در اولویت قرار دهد. این فریبکاری میتواند به شکلهای مختلفی مانند تهدید، سرزنش، یا احساس گناه دادن بروز کند. شناسایی الگوهای فریبکاری عاطفی و تعیین مرزهای محکم، برای حفظ سلامت روان و استقلال فردی ضروری است. در صورت مواجهه با چنین وضعیتی، کمک گرفتن از یک متخصص توصیه میشود.
9. وابستگی ناسالم
وابستگی ناسالم به شریک زندگی میتواند باعث شود فرد احساس کند که بدون او نمیتواند زندگی کند و برای حفظ رابطه، حاضر است هر کاری انجام دهد. این وابستگی میتواند ناشی از ناامنیهای شخصی، کمبود اعتماد به نفس، یا تجربیات تلخ گذشته باشد. فرد وابسته ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان از طرف مقابل باشد و برای جلب رضایت او، نیازهای خود را نادیده بگیرد. درمان وابستگی ناسالم و تقویت استقلال فردی، کلید داشتن یک رابطه سالم و رضایتبخش است.
10. الگوبرداری از روابط گذشته
گاهی اوقات افراد به طور ناخودآگاه الگوهای رفتاری را که در روابط قبلی خود تجربه کردهاند، در روابط جدید خود تکرار میکنند. اگر در یک رابطه قبلی مجبور بودهاند همیشه نیازهای طرف مقابل را در اولویت قرار دهند، ممکن است این الگو را در رابطه فعلی نیز تکرار کنند، حتی اگر این کار به ضررشان باشد. آگاهی از این الگوها و تلاش برای شکستن آنها، برای داشتن یک رابطه سالم و متعادل ضروری است.
11. عزت نفس پایین
فردی که عزت نفس پایینی دارد، ممکن است ارزش خود را کمتر از شریک زندگیاش بداند و احساس کند که لایق اولویت دادن به نیازهای خود نیست. او ممکن است تصور کند که تنها با فداکاری و اولویت دادن به نیازهای طرف مقابل، میتواند عشق و توجه او را حفظ کند. تقویت عزت نفس و باور به ارزشهای شخصی، اولین قدم برای رهایی از این الگوهای رفتاری ناسالم است.
12. سوء استفاده عاطفی
در روابطی که سوء استفاده عاطفی وجود دارد، فرد سوء استفاده کننده ممکن است به طور عمدی و سیستماتیک، طرف مقابل را وادار کند که همیشه نیازهای او را در اولویت قرار دهد. این سوء استفاده میتواند به شکلهای مختلفی مانند تحقیر، تهدید، کنترل و منزوی کردن بروز کند. شناسایی سوء استفاده عاطفی و خروج از چنین رابطهای، برای حفظ سلامت روان و امنیت فردی ضروری است.
13. کمالگرایی
افراد کمالگرا ممکن است تصور کنند که باید همواره بهترین و کاملترین نسخه از خود را ارائه دهند تا مورد تایید و پذیرش شریک زندگیشان قرار بگیرند. این افراد ممکن است به شدت تلاش کنند تا تمامی نیازها و خواستههای طرف مقابل را برآورده کنند و از هرگونه اشتباه یا کوتاهی اجتناب کنند. کمالگرایی میتواند منجر به فرسودگی، اضطراب و نارضایتی در رابطه شود.
14. عدم وجود مرزهای سالم
عدم وجود مرزهای سالم در رابطه میتواند باعث شود یک طرف احساس کند که مجبور است همیشه به خواستههای طرف مقابل تن دهد و نیازهای خود را نادیده بگیرد. مرزها، محدودههایی هستند که مشخص میکنند هر فرد چه رفتارهایی را میپذیرد و چه رفتارهایی را نمیپذیرد. تعیین مرزهای سالم و احترام گذاشتن به مرزهای طرف مقابل، برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار ضروری است.
15. ترس از درگیری
برخی افراد به دلیل ترس از درگیری و مشاجره، ترجیح میدهند که همیشه به خواستههای طرف مقابل تن دهند تا از بروز اختلاف جلوگیری کنند. این افراد ممکن است از بیان نیازها و خواستههای خود خودداری کنند و به طور مداوم به دنبال راضی نگه داشتن شریک زندگیشان باشند. یادگیری روشهای سالم برای حل تعارض و ابراز وجود، میتواند به فرد کمک کند تا بدون ترس از درگیری، نیازهای خود را بیان کند.
16. فقدان استقلال مالی
در روابطی که یک طرف از نظر مالی به طرف دیگر وابسته است، ممکن است فرد وابسته احساس کند که برای حفظ رابطه، باید همیشه به خواستههای طرف مقابل تن دهد. فقدان استقلال مالی میتواند باعث ایجاد عدم تعادل قدرت در رابطه شود و فرد وابسته را آسیبپذیرتر کند. تلاش برای کسب استقلال مالی و داشتن منابع درآمدی مستقل، میتواند به فرد کمک کند تا در رابطه قدرت چانهزنی بیشتری داشته باشد.
17. ناآگاهی از حقوق خود
گاهی اوقات افراد به دلیل ناآگاهی از حقوق خود در رابطه، ممکن است اجازه دهند که طرف مقابل از آنها سوء استفاده کند و آنها را مجبور کند که همیشه نیازهای او را در اولویت قرار دهند. آگاهی از حقوق خود و حقوق طرف مقابل در رابطه، برای داشتن یک رابطه سالم و عادلانه ضروری است.
18. الگوهای ارتباطی نامناسب
الگوهای ارتباطی نامناسب مانند انتقاد مداوم، تحقیر، سکوت و یا قهر کردن میتوانند باعث شوند یک طرف احساس کند که مجبور است همیشه به خواستههای طرف مقابل تن دهد تا از تشدید تنشها جلوگیری کند. شناسایی و تغییر الگوهای ارتباطی نامناسب، برای داشتن یک رابطه سالم و سازنده ضروری است.
19. عدم حمایت اجتماعی
فقدان حمایت اجتماعی از سوی خانواده، دوستان و یا سایر افراد نزدیک میتواند باعث شود فرد احساس تنهایی و آسیبپذیری کند و بیشتر به شریک زندگیاش وابسته شود. در نتیجه، او ممکن است برای حفظ رابطه، حاضر شود هر کاری انجام دهد، حتی اگر این کار به ضرر خودش باشد. تلاش برای ایجاد و حفظ روابط اجتماعی سالم و حمایتکننده، میتواند به فرد کمک کند تا احساس امنیت و استقلال بیشتری داشته باشد.
20. تله ایثار
تله ایثار یکی از تله های زندگی است که باعث می شود فرد به طور مداوم نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح دهد و از برآورده کردن نیازهای خود غافل شود. افرادی که در این تله گرفتار شدهاند، ممکن است به طور ناخودآگاه به دنبال افرادی بگردند که نیازهای زیادی دارند و از آنها انتظار دارند که همیشه به آنها کمک کنند. درمان تله ایثار و یادگیری نحوه اولویت دادن به نیازهای شخصی، برای داشتن یک زندگی سالم و متعادل ضروری است.
21. ترس از تنها ماندن
ترس از تنها ماندن میتواند یکی از قویترین محرکها برای فداکاری بیش از حد در رابطه باشد. فرد ممکن است تصور کند که بدون شریک زندگیاش نمیتواند خوشحال باشد و به همین دلیل حاضر است هر کاری انجام دهد تا او را راضی نگه دارد. این ترس اغلب ناشی از ناامنیهای عمیق درونی و عدم باور به توانایی خود برای ساختن یک زندگی رضایتبخش به تنهایی است. تمرکز بر خودشناسی و تقویت اعتماد به نفس میتواند به فرد کمک کند تا بر این ترس غلبه کند و رابطه سالمتری داشته باشد.
22. عدم شناخت کافی از خود
فردی که شناخت کافی از خود ندارد، ممکن است نداند واقعاً چه میخواهد و چه نیازهایی دارد. در نتیجه، به راحتی تحت تأثیر خواستهها و نیازهای دیگران قرار میگیرد و نمیتواند به درستی از حقوق خود دفاع کند. این عدم شناخت میتواند منجر به فداکاری بیش از حد و نادیده گرفتن نیازهای شخصی شود. تلاش برای خودشناسی از طریق مطالعه، تفکر، مشاوره و یا سایر روشها، میتواند به فرد کمک کند تا رابطه سالمتری داشته باشد.







یه دوره ای همیشه حواسم به رفیقام بود تا خودم، تا اینکه فهمیدم اگه خودمو دوست نداشته باشم نمیتونم واقعاً به کسی محبت کنم…
وقتی فهمیدم نه گفتن حقمه، رابطه هام سالم تر شد، مگه نه همیشه اول خودم باید خوب باشم؟!
تو رابطه قبلیم انقدر خودمو فراموش کرده بودم که حتی نمی دونستم واقعاً چی می خوام، حالا یادگرفتم مرز بذارم.
چند سال پیش تا صبح بیدار می موندم تا شوهرم از مسافره برگرده، تازگی ها فهمیدم سلامتی خودم هم مهمه و نباید همه خواسته ها رو قبول کنم.
هرچی بیشتر به خودم احترام گذاشتم، دیدم طرف مقابل هم بیشتر بهم احترام میذاره، عجیبه ولی جواب داد!
امروز یادم اومد چطور سه سال عذاب کشیدم چون نمی تونستم به شوهرم نه بگم، حالا کوچیکترین نه گفتنم یه آرامش عجیب میده.
یه روز فهمیدم اگه همیشه تو رابطه آب تو دلش تکون نخوره، طرف مقابل فکر می کنه حقشه، پس گاهی لازمه سر حقت بایستی.
همون روزی که جرئت کردم بگم “منم حق دارم” کلی از استرس هام کم شد، انگار یه وزنه از رو دلم برداشته شد.
چند وقت پیش توی یه مهمونی خسته بودم اما می ترسیدم بگم، الان هر وقت نیاز باشه راحت میگم “حالم خوب نیست” و میرم استراحت.
یادمه یه مدت انقدر غرق خواسته های شوهرم شده بودم که حتی رنگ مورد علاقم رو فراموش کرده بودم، حالا می دونم خودفراموشی یعنی خیانت به خودت.
یادمه تو رابطه قبلیم همش حواسم بود حرف طرف مقابل رو تایید کنم حتی وقتی مخالفش بودم. بعدها فهمیدم این کار باعث شده بود اصلا من خودم نباشم و رفته رفته خسته شدم. یه روزی تصمیم گرفتم بگم نه و اینطوری شد که رابطه واقعی تر شد.
یه وقتایی آدم فکر می کنه با بله گفتن همیشگی رابطه بهتر میشه ولی عین تخم مرغ آب پوزه که زیاد بجوشه زرده اش سفت میشه و دیگه خوشمزه نیست.